سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خاطرات گمشده

سلام

من اومدم نمی دونم نمی دونم چه روز گاری شده ...

2 روز پیش پدر یکی از همسایه ها فوت کرد ! نه جون نبود میگن نزدیک 60 یا 70 بوده .دخترش تو کوچه اومده بود خودش می زد!

منم باید 2 ساعت دیگش میرفتم امتحان می دادم حالم خیلی بد شده بود دیگه جدیدا نمی تونم خودم کنترل کنم زود گریم می گیره دست خودم نیست

زود عصبی میشم جدیدا هم که الان حدود سه هفته میشه احساس خفگی می کنم به حدی که انگار یکی گلومو گرفته دارم خفه می شوم

امروز ساعت سه امتحان داشتم هر چی می خوندم البته خیلی خونده بودم بازم احساس می کردم تمرکز ندارم احساس می کردم هیچی نخوندم می خواستم واسه جبران ترم گذشته هم که شده این ترم معدلم بره بالا اخه این درسه سه واحدی بود خیلی تو معدل تاثیر میذاره

ولی زیاد خوب ندادم نمی دونم من خیلی زحمت کشیدم نمی دونم چرا اینطوری شد ؟ نمی دونم دیگه واسم مهم نیست ...

امروز از درون لرزش داشتم یعنی قبلان هم اینطوری بود ولی نه به این شدت به حدی بود که اصلا دستان می لرزید نه استرس نداشتم اصلا نمی دونم ولش کن

فک کنم اعصابم ضعیف شده...

 


نوشته شده در دوشنبه 92/3/13ساعت 10:10 عصر توسط رها نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ