سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خاطرات گمشده

سلام الهام سلام آبجی سلام عزیزم حالت چطوره خواهرم الهام

امروز با دوستام رفتم پارک ملت امروز 28-1-93 به یاد اون روزی رفتم که تو با دوستت رفته بودی و با گلهای لاله عکس انداخته بودی و الان اون عکسات رو روی در کمدت چسبوندیم 

به عشق تو به یاد تو به حس تو رفتم

امروز پارک ملت خیلی شبیه تو بود الهام ...

گلهای لاله زیادو قشنگی کاشته بودن پارک خیلی خوشکل شده بود

انگار همش تورو می دیدم که داری وسط این گلهای زیبا عکس میندازی...

سعی کردم مثل تو منم با گلها عکس بندازم

خیلی وقت بود نیومده بودم اینجا ... وقتی اینجا هستم خالی میشم هر چی دلم می خواد بهت می گم خیالم راحت ...

حس می کنم تو داری گوش می کنی... احساس آرامش می کنم ...

الهام بعضی اوقات خیلی میسوزم به خدا دست خودم نیست بعضی اوقات تا خرخره پرم بعضی اوقات قلبم درد می کنه احساس میکنم ی بار سنگینی رو دارم رو قلبم می کشم با خودم می کشم 

آهههههههههههههه ای خداااااااااااااااااااااااا

الهام خیلی دلم واسط تنگ شده نمی دونم عمق این خیلی رو می فهمی درک می کنی یا نه 

الهام چقدر حیف شد که نیستی چقدر بد شد که نیستی چقدر.....

وایییییییی واییییییییی الهام بعضی اوقات فکر می کنم ما دیگه هیچ وقت نمی تونیم شاد باشیم نمی تونیم از ته دل خوشحال باشیم فکر تو همه ما را خرد میکنه 

الهام آبجیه عزیزم این سوز زو حس میکنی خدای مننننننننننننننننننننن الهام به قرآن از ته دل می گم آبجی 

توروخدا الهام برگرددددددد الهام ما خیلی تنهایییم الهام ما رو ببخش الهام برامون دعا کن 

این بغض من از نبود تو از رفتن تو تا ابد در دلم در قلبم خواهد مانددددددددد

الهام با تمام وجود دوستت دارم 

من چشمام دیده ولی قلبم باور نمی کنه نبود تو رو یعنی نه تنها من مامان ، بابا ، لیلا ، محمد هیچ کدوممون نبود تو رو باور نکردیم

الهام تو هستی تو انقدر خوب هستی تو اینقدر پاک هستی تو اینقدر دوست داشتنی هستی  که داره قلبم از درد می ترکه می شکنه دارم خفه میشم

زیاد که بهت فکر می کنم نمی تونم تحمل کنم همش خودمو درگیر کارای مختلف می کنم 

هیچ وقت فکرشم نمی کردم روزی از این وبلاگ برای دردو دل با تو  با خدا با خودم استفاده کنم ...هیچ وقت...

الهام من خیلی می سوزم از کوتاهیم از کارهایی که می تونستتم بکنم و نکردم از خودم بعضی اوقات بدم میاد

الهام تو از من ناراحتی آبجی یادته یادته موقعی که کوچک بودم تا باهام قهر می کردی میزدم زیرگریه زیر جیغ که توروخدا با من دوس شو 

یادت می گفتی من تو کوچولو که بودی بیشتر دوستت داشتم 

آخخخخخخخخخخخخ خداااااااااااااااااااااا

فکر کنم روز آرامش من روز مرگ منه ناشکری نمی کنم خدایا شکرت و لی به اسمت قسم خدااااااااااااااا من خیلی دل تنگتم خیلی از این دنیا سیر شدم انگار ی چیزی گلومو گرفته داره خفم می کنه 

بعضی اوقات نمی تونم نفس بکشم

خدایا کمکم کن خدایا منو ببخشششششششششششششش

خدایا از گناهانم بگذر از کوتاهیام بگذرررررررررر خدایییییییی منننننننننننننننن

خدایا تو تنها کسی هستی که همیشه از وجودش حس آرامش کردم خدایا دستمو بگیر خدایا من میترسم ی وقت گمشم من میترسم ی وقت دیگه نبینمت خدا جونم دلم تو رو میخدا

خدایا تنهام نذار........


نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 93/1/29ساعت 10:15 عصر توسط رها نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ